• کم توانی ذهنی چیست ؟

کم توانی ذهنی به محدودیت های بنیادی در کارکرد ذهنی اشاره دارد. برخی از انواع کم توانی ذهنی مانند « سندرم داون » از همان بدو تولد قابل تشخیص است و دیگر انواع آن تا قبل از ۱۸ سالگی نمایان می شود.

کم توانی ذهنی، عموماً  با کارکرد ذهنی پایین تر از میانگین معمول، مشخص می شود  و به طور همزمان با محدودیت هایی در دو یا چند حیطه از مهارت های سازشی از جمله برقراری ارتباط ، زندگی خانوادگی، مهارت های اجتماعی، خودیاری، بهداشت و ایمنی، کارکرد تحصیلی، اوقات فراغت و کار ، همراه است. 

  • شیوع کم توانی ذهنی


کم توانی ذهنی شایعترین اختلال رشدی است.  حدود ۱% کودکان ۱۰-۳ ساله دارای مشکلات ذهنی هستند. همچنین کم توانی ذهنی در پسران ۵/۱ برابر شایع تر از دختران است.

  • علل کم توانی ذهنی :

کم توانی ذهنی پیامد چندین علت است که برخی از آن ها شناخته شده و بسیاری دیگر ناشناخته اند . علت بروز کم توانی ذهنی برای حدود ۳۰ درصد از تمامی افراد ناشناخته است . این درصد برای افراد با کم توانی ذهنی خفیف بسیار بیشتر است.
علت های احتمالی شناخته شده کم توانی ذهنی عبارتند از عوامل اجتماعی – فرهنگی، ناهنجاری های کروموزومی، سوخت و ساز و تغذیه، اختلال های دوره بارداری ( از جمله زود رسی ، کمبود وزن هنگام تولد، عفونت های دوران بارداری)، کمبود اکسیژن هنگام تولد، و … .

  1.  عوامل قبل از تولد

– عوامل ارثی و ژنتیکی (سندروم داون – فنیل کتوناریا)
– عوامل ناسازگاری خونی
– تأثیر مصرف الکل در والدین
– مصرف مواد مخدر در والدین بخصوص مادر
– مسمومیت های ناشی از مصرف داروها و مواد شیمیایی و مواد غذایی در دوران بارداری
– سوء تغذیه و اختلالات غدد داخلی
– عوامل هیجانی و روانی
– ابتلا به سرخجه و بیماری های عفونی
– اشعه ایکس و پرتوهای رادیو اکتیو
– ضربه های وارد به شکم مادر

       ۲. عوامل هنگام تولد
– تولد زودرس
– نوزاد نارس (کودکان با وزن ۵/۲کیلو یا کمتر)
– زایمان های طولانی
– ضربه های وارده به سر کودک به هنگام تولد

       ۳. عوامل بعد از تولد
– انواع مننژیت
– مسمومیت ها
– ضربه های وارده به سر کودک
– اختلالات غدد داخلی کودک
– کمبود غذا و سوء تغذیه
– خستگی های جسمی و روانی و اختلالات عاطفی

  • سطوح کم توانی ذهنی چیست ؟

میزان شدت کم توانی ذهنی در یک فرد بر اساس ملاکهای تشخیصی معتبر (DSM-IV ) عبارتند از :

  1. ضریب هوشی ۵۵-۵۰ تا ۷۰ :   کم توانی ذهنی خفیف
  2. ضریب هوشی ۴۰ – ۳۵ تا ۵۵-۵۰ : کم توانی ذهنی متوسط
  3. ضریب هوشی ۲۵-۲۰ تا ۴۰-۳۵ : کم توانی ذهنی شدید
  4. ضریب هوشی زیر ۲۵-۲۰ : کم توانی ذهنی عمیق
  5. ضریب هوشی غیر قابل سنجش با آزمونهای استاندارد : کم توانی ذهنی نامشخص
  • به طور کلی ،۸۵% افراد کم توان ذهنی جزء طبقه کم توان ذهنی خفیف قرار می گیرند.
  •  ویژگیهای رشدی افراد کم توان ذهنی بر اساس میزان شدت کم توانی ذهنی در دوره های سنی مختلف به شرح ذیل است :
  1. سطح بالیدگی و رشد در سنین پیش دبستانی ( ۰ تا ۵ سالگی )

* خفیف : می تواند مهارتهای اجتماعی و برقراری ارتباط را فرا بگیرد . حداقل کم توانی را در زمینه حسی- حرکتی دارد . اغلب تا سنین بالا از افراد عادی قابل تفکیک نیست.
* متوسط: می تواند صحبت کند و برقراری ارتباط را یاد بگیرد . آگاهی اجتماعی او ضعیف است . از آموزش خودیاری سود می برد . سرپرستی متوسط برای او کفایت می کند.
* شدید : رشد حرکتی وی ضعیف است . حداقل تکلم را دارد. عموما از آموزش در زمینه خودیاری نفعی نمی برد. حداقل مهارتهای برقراری ارتباط را دارد.
* عمیق : کم توانی او بارز است . حداقل توانایی برای عملکرد در زمینه های حسی- حرکتی را دارد. نیازمند حمایت و سرپرستی مستمر است.


     ۲. سطح تربیت و آموزش در سنین مدرسه ( ۶ تا ۲۰ سال )
*خفیف : می تواند دوره مدرسه استثنایی را به پایان برساند و قابلیت هدایت به سمت سازگاری اجتماعی را دارد.
*متوسط: از آموزش مهارتهای اجتماعی و حرفه ای سود می برد . در موضوعات درسی احتمال اینکه از کلاس دوم فراتر برود کم است. ممکن است تردد در جاهای آشنا را یاد بگیرد.
*شدید : می تواند صحبت کند و برقراری رابطه را یاد بگیرد . عادات بهداشتی اساسی را می توان به او آموزش داد. از آموزش منظم عادات سود می برد . قادر به استفاده از آموزش حرفه ای نیست.
*عمیق : تا حدودی رشد حرکتی وجود دارد . ممکن است به حداقل آموزش در زمینه خودیاری یا میزان محدودی از آن واکنش مثبت نشان دهد.

     ۳.سطح کفایت اجتماعی و حرفه ای در بزرگسالی ( ۲۱ سال به بالا ) :
*خفیف :  معمولا می تواند مهارتهای اجتماعی و حرفه ای را که برای حداقل خودکفایی ضروری است یاد بگیرد ، اما ممکن است تحت استرس های غیر عادی اجتماعی و اقتصادی به کمک نیاز پیدا کند.
*متوسط : در شرایط محافظت شده، می تواند با کارهای غیر تخصصی و نیمه تخصصی خرج خود را در بیاورد . تحت استرس اجتماعی و اقتصادی خفیف احتیاج به سرپرستی و راهنمایی دارد .
*شدید : تحت سرپرستی کامل ، می تواند مهارتهای محافظت از خود را در حداقل میزان ممکن بیاموزد.
*عمیق : تا حدودی رشد حرکتی و کلامی دارد . ممکن است قدرت محافظت از خود را به طور خیلی محدود بدست آورد. نیازمند مراقبت پرستاری است.

  • آیا ابتلا به کم توانی ذهنی قابل پیشگیری است؟

برخی از عواملی که موجب بروز کم توانی ذهنی می شود با مداخلات اولیه به موقع قابل پیشگیری است ، از جمله :

  1.  بیماریهای مادر در اوایل بارداری : تغذیه مناسب مادر، جلوگیری از خستگی های جسمی و روانی، قرار نگرفتن در معرض اشعه X، استفاده نکردن از داورها و الکل و مواد مخدر، جلوگیری از حاملگی های متعدد و پشت سر هم از مواردی است که قابل پیشگیری است.
  2. شناسایی به موقع (روزهای اول زندگی) بیماریهای متابولیک با استفاده از رژیم غذایی مناسب و استفاده از داروهای مناسب از بروز کم توانی ذهنی جلوگیری می کند. همچنین لازم به ذکر است استفاده از « خدمات پایش رشد» در شناسایی سطوح مختلف کم توانی ذهنی در سنین اولیه زندگی کودک، لازم و ضروری است.
  3. زردی کودک : در صورتی که بصورت طولانی مدت طول بکشد و هیچ درمانی نشود باعث فلج مغزی، کم توانی ذهنی یا کاهش شنوایی می شود.

به طور کلی ، افزایش آگاهی و اطلاعات عمومی مردم ،تلاش مستمر متخصصین بهداشتی برای تأمین و بهبود تدابیر بهداشتی ، وضع قوانین برای مراقبت مطلوب مادر و کودک و تلاش برای ریشه کن کردن اختلالاتی که با آسیب دستگاه عصبی مرکزی همراهند؛ از جمله اقداماتی است که در پیشگیری از تولد کودک مبتلا به کم توانی ذهنی مؤثر است.

  •  آیا کم توانی ذهنی قابل درمان است ؟

باید توجه داشت که اختلال هوشی زمینه ای، درمان نمی شود ،  اما میزان بهبودی و پیشرفت جنبه های گوناگون مهارتهای فرد کم توانی ذهنی ( بسته به سطح معلولیت وی)، تحت تأثیر مثبت خدمات توانبخشی، آموزش مستمر از دوران کودکی و مشارکت خانواده در امر توانبخشی قرار دارد.

  •  نقش والدین در فرایند توانبخشی کودکان کم توان ذهنی :

ابتلای کودک به کم توانی ذهنی می تواند موجب بروز مشکلات و مسائل خاصی در خانواده شود.  البته با توجه به تفاوتهای فردی ممکن است افراد واکنشهای  متفاوتی از قبیل احساس ناکامی،انکارواقعیت، اضطراب ونگرانی، احساس گناه ، برون فکنی ،  فرافکنی، ویا در نهایت سازگاری و پذیرش منطقی کودک را نشان دهند.
گروهی از والدین علت کم توانی کودک را بی توجهی در دوران بارداری دانسته و خود راسزاوار تنبیه و عقوبت می دانند . بعضی دیگر به دلیل برخوردهای نسنجیده مردم با کودک کم توان از قبیل نگاههای ایشان و اظهار نظرهای مختلف ،‌دچارحالت خشم یا ناکامی می شوند.  خواهران و برادران این کودکان نیز ممکن است واکنشهای متفاوتی از قبیل حسادت ، خشم ، طرد و یا حمایت نشان دهند.    
از سوی دیگر مشکلات مربوط به نگهداری،  آموزش و درمان این کودکان نیز می تواند فشارهای زیادی را به خانواده تحمیل کند و موجبات نا کامی را در ایشان فراهم آورد.
 گروه دیگری ازوالدین نیز هستند که کم توانی کودک خود را انکار می کنند برای مثال عدم تحرک و تأخیر رشدی او را به آرام بودن و یا فعالیت بیش از حد و بی قراری وی را به شیطنت نسبت می دهند . در واقع این گروه از والدین از قبول و پذیرش واقعیت امتناع می کنند و حتی ممکن است پیگیری مناسبی در مورد آموزش و درمان کودک نداشته باشند . این والدین ممکن است تشخیص متخصصان را صحیح ندانسته و کوچکترین اعمال کودک خود را نشانه دانایی و هوش کودک تلقی کنند و بنابر این از اجرای دستورات درمانی خودداری کرده موجب تشدید کم توانی کودک شوند.
 گروهی از والدین هم پس از اینکه متوجه کم توانی و معلولیت فرزند خود می شوند ، دچار نگرانی و اضطراب شدید شده و ممکن است برای تخلیه این اضطراب ، فشارهای تربیتی و آموزشی را زیاد کرده و دائما از کودک ایراد گرفته و او را تنبیه کنند .
بهترین واکنش خانواده در قبال مواجهه با کم توانی ذهنی فرزندشان این است که کودک خود را همانطور که هست بپذیرند و از او در حد توانش انتظار داشته باشند. از بلند پروازی بپرهیزند و قبول کنند که این کودک نیز توانایی های بالقوه زیادی دارد و باید جهت سازگاری بیشتر به وی کمک کنند.  در واقع می توان گفت والدین یکی از بهترین مربیان کودک خود می باشند  چرا که بیشتر از هر کسی وی را می شناسند و می توانند او را درک نمایند و مطمئنا لازمه یک مربی خوب بودن داشتن یک رابطه صمیمانه و عمیق با کودک است . پذیرش کودک همانگونه که هست و حمایت عاطفی و محبت در کنار آموزش کودک ، علاوه بر بهبود شرایط کودک کم توان می تواند احساس رضایت و خرسندی را در تمام اعضای خانواده فراهم نماید .